سلام دوست عزيز
بسيار عالي بود و لذت بردم.
موفق باشيد
تنهاي تنها چون غريبه اي بي هيچ آشنايي به اين سو و آن سو ميرم براي يافتن چه كسي يا چه چيز خود نيز نمي دانم ، عجب حكايتي شده اين دلتنگي شباي تاريك من ، تنهايي خود موهبتيست اما از ان گريزانم ، هر چه بيشتر از او دور ميشوم بيشتر به آن نزديكم ...
سلام
ممنون از حضورتون
وبلاگ شما هم زيباست
فكر كنم اگه يه كم از تصوير استفاده كنيد زيباتر هم مي شه
يا حق
اي عشق مدد كن به سامان برسيم
چون مزرعه اي تشنه به باران برسيم
يا من برسم به يارو يا يار به من
يا هر دو بميريم و به پايان نرسيم...
ممنون از اينكه بهم سر زدي
منم خوشحالم كه با وبلاگ قشنگ شما آشنا شدم
شعر قشنگي بود
خسته نباشي